پونزده روز به شدت دهن سرویس کنی رو در پیش دارم. مشاور گرام فرمود اگر ازمون دوهفته ی بعدم رو خراب کنم، بلاکم میکنه و دیگه راهم نمیده.
این به تنهایی انگیزه ی کافی رو ایجاد میکنه.
و خیلی به حرفش فکر کردم...
گاهی بهترین تنبیه اینه که خودت رو از کسی که قدرت رو نمیدونه دریغ کنی...
هر چی می دوم بازم عقبم :| نمیدونم خاصیت کنکور اینه یا من یه جای کارم میلنگه :|
از بس به مانیتور نگاه میکنم، چشام خشک خشک شده. اشک مصنوعی هم خیلی جواب نمیده:|
میگذرن این روزا...
دووم بیار دختر..
فقط حدود صد و ده روز مونده...
چشمامو میبندم... شیش ماه دیگه این موقع یعنی کجام؟ چه حسی دارم؟ بستگی به امروزم داره ...
گلسای عزیز،
چندسال هست که با نوشته هات همراهم و میخونم و لحظاتی از زندگیت که به اشتراک میذاری رو شریک میشم باهات. چند روز با خودم کلنجار رفتم که پست بذارم یا نذارم... کامنتات بسته ست و راه ارتباطی ای هم نبود در نتیجه همینجا مینویسم...
من رو در غم خودت شریک بدون عزیزم، خدا روح برادر عزیزت رو قرین رحمت قرار بده و بهت قدرت مقابله با این غم رو هدیه بده...