هشتم آذرماهِ هزار و چهارصد و یک

دیگه روز ها به شمارش افتادن و چند روز دیگه بلیط دارم.

این روزهای آخر و خداحافظی ها خیلی عجیب و زیاد بودن. فعلا گیج و منگم و نمیدونم چجوری داره همه چیز میگذره. 

یهو وسط این هیاهو میرم و میافتم توی یه هیاهوی دیگه:) 

خلاااااااصه آقا الکی چ.س ناله نکنم خوشحال و ذوق زده م:) 

۰ نظر
منو
درباره من
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
پیوندهای روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان