قبل از اینکه شروع کنم خواستم خواهش کنم که حتما حتما حتما نظراتتون رو برام بنویسید :)
بچه ها یکی از موضوعاتی که مدتیه ذهنم رو مشغول کرده ازدواجه! چون توی فامیلی زندگی میکنم که میدونم همه تا یکی دوسال دیگه برام عقل کل میشن و میخوان آستین بالا بزنن. تصور کنین بهم میگن لاغر شو وگرنه ازدواجت سخت میشه 😶این هم برای من تنفر برانگیز ترین فکر ممکنه !دو نفر بدون شناخت و صرفا به واسطه ی آشنایی خانواده ها مجبور بشن سالهای سال درکنار هم زندگی کنن! این برای من مزخرف ترین چیزه ! اینکه یه کالا دیده بشم !اینکه به عقاید خودم توجه نشه و الگوی انتخاب دیگران خانواده م باشه که زمین تا آسمون افکار و رفتارمون با هم متفاوته!
دختر عمه م سه سال از من بزرگتره و از یکی دوسال پیش همه براش استین بالا زدن و به قول خودش جوری رفتار میکنن که میخوان جنسشون رو تا روی دستشون باد نکرده بفروشن !😐 واقعا ارزش یه دختر ،یه زن اینه ؟!
چرا توی جامعه ی ما همه فکر میکنن ازدواج سنتی نشانه ی عزت نفس دختره ؟ 🙄
من صد درصد خلاف این فکر میکنم ! از طرفی هم با دوستی بی قید و بند هم مخالفم! اما اعتقادم اینه که همسر آینده م رو باید خودم از محیط کارم انتخاب کنم و مدتی بشناسمش و محترمانه به خانواده معرفی کنم. از نظر من راه منطقی اینه !
شاید باورتون نشه بچه ها قبل عید یه کاری داشتم و توی کوچه پس کوچه های رشت گم شده بودم و خیابون اصلی رو پیدا نمیکردم. یه خانومی همسن مامانم رو دیدم گفتم از کدوم طرف برم.گفت همراه من بیا منم دارم سر خیابون میرم. شاید کمتر از پنج دقیقه با هم هم کلام بودیم. سرکوچه که رسیدیم برگشت نگام کرد و گفت : زای ( بچه ) تو چقد خوشگلی !مجردی؟!عروس من میشی ؟ 😐
احساس کردم زنه اگر میخواست برای خودش کفش بخره بیشتر ازین وقت میذاشت.
این مسئله برای من که توی یه خانواده تقریبا سنتی زندگی میکنم یه معضل خیلی خیلی بزرگه. کم ندیدم ازدواج های این شکلی رو ! و تدوام زوری اون ازدواج و عقیده ی اینکه درصد موفقیت این ازدواجا بیشتره !
به نظر من ازدواج سنتی و در خیلی مواقع زود برای دختر ها مخربه !پسر ها رو نمیدونم ! اما واسه دخترها خوب میفهمم! برای یه دختری که چشم انداز بزرگی برای اینده ش داره این میتونه بزرگترین سد موفقیتش در یه خانواده سنتی باشه. چرا که در قدم اول که دختر تسلیم ازدواج سنتی با فردی که نمیشناسه میشه یعنی در ادامه ی مسیر هم تسلیم شده ست! بعدش انتظار زود بچه دار شدن دارن ! بعدش انتظار رفت و روب و خانه داری و کم کم دختر درگیر بچه ی دوم و شوهرداری و خانه داری میشه و از محیط درس و دانشگاه فاصله میگیره و کم کم رویاهاش دور میشن و با این تفکر که بهشت زیر پای مادران هست روز به روز فداکاری بیشتری میکنه و بیشتر تخریب میشه!
انقدرررر در اطرافم دیده م که اینقدر قاطعانه جواب میدم !
احساس میکنم ازدواج نیمه مدرن (😁) خیلی خیلی منطقی تر باشه ! حداقل اینکه میدونی چند چندی !نه؟!
بچه ها!بیاین در این مورد بحث کنیم لطفا!منتظرم!