پنجشنبه ۱۱ مهر ۹۸
امشب ازون شباییه که هی مینویسم و پاک می کنم و نهایتا نامربوط ترین چیز ب احساساتم رو پست میکنم :)
در کمال ناباوری از آزمون19 مهر عقب نیستم. هنوز مباحث تموم نشدن ها. اما فردا همه تموم نشده ها رو تموم میکنم و شنبه هم تست های همونا رو میزنم و از یکشنبه تا پنجشنبه هم فقط مرور.
+ پدربزرگ رفته بود مشهد و گویا خواب دیده که از دنیا رفته درحالی که حلالیت نطلبیده و آرامش پیدا نکرده. عد امروز برگشته گفته نمی دونم چرا این خواب رو دیدم !دوست ندارم اینجوری از دنیا برم ! به قول مامانم یه نگاه بنداز چیکارا میکنی !
بعد این همه سال ذره ای به مومن و پاک دامن بودن خودش شک نداره این پدر بزرگ ما و زیر سایه ی همون هر کاری دلش میخواد انجام میده و بعد در تعجبه که چرا در دنیا باید کسی وجود داشته باشه که ازش ناراضی باشه !
+ به خدا از دست این همسایه ی معتادمون عاصی شدیم! مرتیکه لامصب از صبح تا شب مواد میکشه. ما معتاد نشیم خیلیه. میاد رو بالکن و همش هی میکشه و میکشه. فکر نکنید بدبخت بیچارست ها ! تو کوچه مون سه چهار تا ساختمون ما اینه ! چندین جا زنگ زدیم اما کو گوش شنوا. 110 هم گفت پیگیری میکنیم و نکرد. صبح سردرد گرفته بودم ازین بوی لعنتی. عزمم رو جزم کردم و از پنجره بلند داد زدم : نکش روانی ، نکش عوضی، برو داخل دیوونه کردی ما رو بی شعور. جالب اینجاست همسایه ها شنیدن اما این متیکه عین خیالش نبود. دیوونه شدیم به خدا. فکر کنم آزمایش بدیم هممون معتاد شدیم :/
همسایه پایینی از ترسش دیگه قفس طوطیش رو نمی بره رو بالکن ! میگه میترسم معتاد شه !
+ چرا اینقدر زرشک پلو های آشپزخونه ترنج خوشمزست ؟!!!!!!