مدتیه یه دفترچه برداشتم و موقع درس خوندن هر فکری به ذهنم میرسه یادداشت میکنم.اوایل غیر قابل باور بود برام! اما هرروز حدودا پنج شیش صفحه با خط ریز رو اشغال میکرد. حالا به اینکه الان صفحات کمتری استفاده میشه و نتیجه داده کار ندارم. اینکه تو دفترچه نوشتم و چنین مجموعه ای رو نگهداشتم خیلی به کمک اماومد امروز .
امروز نشستم و یه دور خوندمش دیدم چقدررررر بدردبخوره!
فهمیدم معمولا چه چیز های و چه ساعتی و حین خوندن چه درسی ذهنم رو مشغول میکنه! یا اینکه معمولا حین درس به چه آدمایی فکر میکنم!
همهرو روی یه صفحه جداگانه یادداشت کردم و از فردا قراره روند پیشگیری از تفکر روپیش بگیرم !
تازه با تحلیل برنامه هفتگیم حتی تونستم یه صفحه بنویسم که معمولا چه ساعاتی حواسم پرته، بیشتر وقت تلف میکنم یا تلفنی حرف میزنم واینا.
و کاملا دیدم که تمام اینا شبیه عادات روزانمه! انگاری ذهنم عادت کرده مثلا سرفلان درس یا فلان ساعت به فلان موضوع یا شخص خاص فکر کنه! یا مثلا عادت کردم که ساعت 12 تا 1 ظهر رو تلف کنم(درصورتی که 1 تا 2 اینجوری نیست)
خلاصه اینکه بهتر خودم رو شناختم و بیشتر میتونم خودم رو کنترل کنم♡
+ "ح" مربی رقصمون پریروز متوجه میشه یه فیبروم 18 سانتی تو رحمش داره.درواقع نصفش تو نصفش بیرون رحم.خداروشکر که با عمل حل میشه اما عملش سنگینه و ممکنه رحمش هم اگه خونریزی کنه بردارن. خلاصه اینکه بنده خدا انقدرررر امروز استرس داشت که نگم. هر چه سریعتر باید عمل کنه و شاید یکی دوماه نباشه. امروز میگفت من مدت هاست که درد شدید کمر دارم.منو نبینید میام اینجا همش میرقصم و ورزش میکنم . از غیرتمه میام ! وگرنه من شبا حتی از درد خوابم نمیبره.
اینو گفتم که بگم "ح" هم به زن های قدرتمند ذهنم اضافه شد. برای کارش برای علاقه ش چنان غیرتی داره که میاد و به بهترین شکل انجام میده و میره. همیشه آنچنان از ته وجودش میرقصه که حتی اون لحظه به ذهنت نمیرسه داره با کمردرد شکنجه میشه !
چه واژه قشنگی استفاده کرد برای بیان خودش!غیرت!
من هم باید غیرت داشته باشم !