شنبه ۱۸ خرداد ۹۸
دیشب حدودا یک ساعت و نیم با "ص" صحبت کردم. خیلی انرژی گرفتم خیلی ...دلم حسابی واسه خندیدن الکی و کله شق بازی درآوردن های سر کلاس موسیقی تنگ شده :)))) همه ی خاطراتم زنده شد!!! توی پوست خودم نمی گنجم که یه ماه دیگه دوباره میرم تو اون محیط :)))
دلم تنگ شده واسه تمرین نکردنا و التماس واسه اینکه نزنیم آهنگ رو! واسه اینکه بهانه بیاریم به جای کلاس ساز امروز سلفژ کار کنیم و سلفژ رو هم بیشتر از ساز گند بزنیم ! اینکه یهو وسط کلاس شروع کنیم از هر دری سخن گفتن و "ش" بگه حالا مثلا من استادما!!!! اینکه بی دلیل بخندیم و صدای خنده مون آموزشگاه رو ورداره!!!! اینکه یهو بپریم "ش" رو بغل کنیم!!! اینکه بهش بگیم میشه واسه من فلان آهنگ رو بزنی و اون هم بگه برو بابا! اعصاب ندارم! اینکه آقای "الف" گیرمون بیاره و همش بگه اگه من شاگردایی مثل شما داشتم یه روز هم تحملتون نمی کردم :)))))) اینکه تو همه ی فیلم هایی که "ش" ازم میگیره موهای وز وزیم وز وزی تر میشه! اینکه اینکه اینکه ...! دلم تنگ شده ! خیلی و ذوق دارم! و انگیزه میگیرم که این چهار هفته رو خودم رو تیکه پاره کنم تا به زندگیم برگردم :) چند روز پیش "ش" بهم گفت فقط ی ماه مونده بعدش راحت میشی! امیدوارم بشم!
+ این تاپیک این سایت رو ببینید. به نظرم یکی از بهترین تاپیک هاییه که دیدم . یه نگاهی هم به کامنت هاش بندازین. برای کنکوری هاست اما ب نظرم تو هر موقعیتی که هستید میتونه براتون مفید باشه:)
+ پیداتون نیست ها زیر پست کنکور!!!!!
+ عنوان برگرفته از این شعر مولانا :
ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این
بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش