آری شود ولیک به خون جگر شود...

از ساعت سه بعد از ظهر که با سوزش معده شدید از خواب پریدم تا خود الان حال خوبی ندارم.

دو دو تا چهار تا کردم. 89 روز خیلی خیلی سخت و نفس گیری پیش رومه.( میتونم یه کم از حال بدم هم گردن این بندازم)

فکر کردم که توی این 89 روز پارسال چه اشتباهی کردم که تکرار نکنم؟!!!! هر چی فکر کردم به چیزی نرسیدم! چون من هیچ کاری نکرده بودم! آخه حتی یه اشتباه ! آخه حتی یکی هم ندارم که بخوام ازش درس بگیرم؟!!! به معنای واقعی کلمه فهمیدم هیچ کاری نکردن از کاری کردن و شکست خوردن خیلیییییی خیلیییییی بدتره.

دوست ندارم عقب بکشم!

دوست دارم به این فکر کنم که این 89 روز آخرین 89 روزیه که من با این کتابا سر و کار دارم و دلم قطعا براشون تنگ خواهد شد!

وقتی نگاه به گیتار خاک خوردم میوفتم فکر میکنم که چقدر دوست دارم دوباره با آسودگی خاطر و بدون عذاب وجدان روزی ساعت ها بزنمش!

دعا کنید برام که اونقدر انرژی و پشتکار داشته باشم!


این آهنگ با اینکه غم انگیزه خیلی حالم رو خوب میکنه...  

yasmin_levy_laalegria

منو
درباره من
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
پیوندهای روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان