بیستُمِ اِسفَندِ نَوَد و نُه

امروز یه روز به شدت شلوغ با برنامه درسی سنگینه. تازه اون وسط مسطا وقت دکتر هم دارم.
یه جلسه ویدئوی گردش خون رو صوتی کردم تو راه رفت و برگشت و انتظار گوش بدم تا عقب نمونم.
نمیخوام امسال با کم کاری تموم شه. باید تا لحظه ی آخر این سال همه ی تلاشمو کنم تا با خاطره ی خوش ازش خداحافظی کنم.
هر لحظه که احساس میکنم دیگه کم آوردم و نمیتونم یه لحظه چشمامو میبندم و تصور میکنم... خودِ شش ماه آینده مو... نه نه ... کم نیار... ارزشش رو داره... بجنگ...

منو
درباره من
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
پیوندهای روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان