هجدهم اسفندِ نود و نه

آناتومی گری در آخرین قسمت فصل دهم جذابیتش رو برام از دست داد و تا حداقل چهار پنج ماه دیگه دراپ شد. چون کاراکتر مورد علاقه م کریستینا ینگ از سریال خداحافظی کرد.
من در طول این سریال،کریستینا رو، با سلول سلول، مولکول مولکول، اتم اتم بدنم درک کردم و باهاش زندگی کردم و یه جورایی از تنهایی دراومدم.
نویسنده این کاراکتر رو شاهکار خلق کرده بود.شاید هم از نظر من شاهکار بود چون همزادپنداری میکردم باهاش.
در حال حاضر تایم خالی آناتومی گری نگاه کردنم اختصاص یافت به کتاب صوتی گوش دادن.
چند روزی "جزء از کل" رو دوباره شروع کردم ولی از امشب میخوام فرانکشتاین رو استارت بزنم.
روزهام تکراری، خالی از حس هیجانه. نمیشه اسمش رو روزمرگی گذاشت. در حال دست و پا زدن برای خارج شدن از سکونم. با تمام توان دارم به سمت جلو میدوم. 116 روز باقی مونده. امیدوارم تولد 22 سالگیم جذاب تر از 21 سالگیم باشه و به هدفم رسیده باشم.
منو
درباره من
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
پیوندهای روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان