مسئله این است....

خودم کنار اومدم با این که امسال به احتمال زیاد قبول نمیشم و باید یه سال دیگه هم بخونم
اما موندم چجوری یه سال دیگه باید با پدر و مادر و آشناها کنار بیام ...
هعیییی کاش میتونستم برم یه شهر دور و یه سال با آرامش درس بخونم...
۴ نظر
مـارﮮ :)
۰۹ تیر ۱۰:۵۹
اولا که این فکرا تو ذهن همه کنکوری ها قبل کنکور و حتی بعدش میاد
من روزی که از جلسه کنکور اومدم بیرون وسط حیاط دانشکده نشستم زمین شروع کردم گریه که کنکورم و خراب کردم
بعدها جواب ها اومد و رتبه ام 1199 شد :|
دوما که قبولم نشدی فدای سرت...
خوبه ما پسر نیستیم بفرستنمون سربازی :دی

پاسخ :

ماری چند وقت پیش یکی از معلمام گفت هیوا به همین برکت اگر قبول نشی مامانت رو مجبور میکنم شوهرت بده :) البته با شوخی گفتا :)
دیشب خواب دیدم به زور مامانم داشت شوورم میداد :/
مشکل سربازی نیست اما این حرف با این که شوخی بود و میدونم خانوادم صد سال سیاه این کارو نمی کنن اصلا حرف قشنگی نبود :)
جناب قدح
۰۹ تیر ۱۱:۰۷
سلام :)
الان فعلا تمرکزت روی همین آزمون باشه و از الان نگران سال بعد نباش .
برات آروزی موفقیت دارم .

پاسخ :

سلام :)
ممنون از لطف شما :)
Mahoor :)
۰۹ تیر ۱۱:۳۲
هیوا نا امید نباش، انشالله قبول میشی:) 
تو که تلاش کردی، پس حتما نتیجه‌شو می‌بینی^_^

پاسخ :

ممنونم عزیزم
امیدوارم :)
اگه نشه هم قدرتمند ادامه میدم :)
samaneh rsl
۰۹ تیر ۱۲:۵۷
هیوا جان قصدِ ناراحت کردنتُ ندارم ؛ 
ولی اگر یه ادمی قبل ازینکه مسابقه بده بپذیره که باخته نتیجه قطعا باختِ ! 

اینو فراموش نکن ! 

پاسخ :

خواهش میکنم عزیزم کاملا با حرفت موافقم
چه کنم با این ذهن که به هر سو میره...

منو
درباره من
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
پیوندهای روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان