شب بخیر

چشمای خوابالود و ذهن خسته و یه دنیا حرف...

خسته تر از اونم که کلید های کیبورد رو فشار بدم...

اومدم بنویسم اما خسته تر از چیزی که فکر میکردمم...

افکارم رو میریزم تو صندوقچه و از پنجره پرت میکنم بیرون

به هر حال بی حوصله تر از نگه داشتنشونم...

شب بخیر...


منو
درباره من
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
پیوندهای روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان