چقدر صبر از این زاویه اش نامرد است ...

خنجر اونجایی به قلبم خورد که همین امروز، تو اندک زمانی که بیرون خونه بودم ، تعداد زیادی زباله گرد دیدم...

یکیشون یه پسر دوازده سیزده ساله بود و یکیشون یه پیرمرد خیلی ناتوان...بقیه هم جوون بودن...

دلم میخواست بهشون کمک کنم اما پول نقد همراهم کم داشتم...

خدایا... خودت به داد این مردم برس...

+ هیوا ! کاری که تو میکنی کفران نعمته! شرایطت رو ببین ؟!!! بلند شو دختر !!!! حداقل تو شرایطی هستی که بتونی همه ی دغدغه ت رو بذاری روی درست! این خودش آرزوی خیلی هاست! بلند شو دختر! خودت رو پیدا کن!

+ خدایا...چی بگم از عظمتت...

------------------------------------------------------------------------------

قرار بود تا 17 خرداد نیام اما دیدم هیچ چیزی نمیتونم پیدا کنم که خودم رو خالی کنم. غمباد گرفتم :)

تصمیم گرفتم جسته و گریخته بیام و حرف دلم رو بزنم و برم

بچه ها کماکان پست هاتون رو میخونم...

ببخشید که کامنت ها رو بستم ، دلم خیلی براتون تنگ میشه اما چون آدم بی جنبه ای ام بعدش همش میشینم پشت p.c :/

لا به لای دعا هاتون فراموشم نکنین ها...! به فکرتون هستم! لطفا برام انرژی مثبت بفرستید ! منم براتون می فرستم!

منو
درباره من
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
پیوندهای روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان