پست اول

بماند به یادگار

16 فروردین 1398


۴ نظر

پانزدهم می دو هزار و بیست و چهار

فکر میکنم دیگه دوباره وقتشه نوشتنو شروع کنم 

هست کسی؟ 

۰ نظر

روز از نو...

برگشتم ایران و دوباره مشکلاتم با خانواده شروع شد. هنوز یک هفته نشده به فکر برگشتنم. سال دیگه، دیگه ایران نمیام. 

نمیتونم تحمل کنم جایی باشم و ذره ای ارزش و احترام برام قائل نشن...

نهم مارچ دو هزار و بیست و سه

خب خب خب من بعد از مدت ها اومدم. سلام من رو از اروپای شرقی می شنوین. چند روز پیش حدود سه ماه شد که من اینجام. آقا سخت بود. سخت ها !
ولی خب خدارو شکر ما را به سخت جانی خود این گمان نبود.
از انتخابی که کردم راضیم.
و خب هستیم دیگه.
توی کتابخونه بیمارستان نشستم و یه ربع دیگه باید برم سرکلاس.
هوا هم کم کم داره از سگ سرما خارج میشه و بهاری می شده.
خب شما برام بگید. چه خبر از شما ؟!
تو فکر اینم از اینجا (بیان) اسباب کشی کنم برم یه جای دیگه. نظرتون ؟!
۰ نظر
منو
درباره من
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
پیوندهای روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان