برقص تا برقصیم!

امروز نیاز خیلی خیلی شدید به برگردودن انرژی خودم داشتم! تصمیم گرفت برم باشگاه! مطمئن نبودم که بین این سرشلوغی ها بتونم ادامه بدم اما ریسکش رو پذیرفتم و رفتم برای یه ماه ایروبیک ثبت نام کردم! نیاز داشتم جایی باشم که هیچ کسی نشناسه من رو و جوابگوی هیچ سوالی نباشم! فقط و فقط برقصم و لذت ببرم!
به خاطر همین دور باشگاه کوچه مون رو خط کشیدم و برای اولین بار پام رو گذاشتم تو باشگاهی که پنج دقیقه با خونه فاصله داشت!
این هم بگم که پس لرزه های آنفلوانزام هم مونده بود و با این حال رفتم!
رفتم و یک ساعت فقط رقصیدم و رقصیدم! با هر حرکت احساس میکردم که دارم یه قسمت از انرژی منفی رو پرت می کنم از پنجره ی باشگاه بیرون! انقدر لذت بردم که نفهمیدم کی یه ساعت شد و باید برمیگشتم خونه!
وقتی از حموم برگشتم احساس کردم یه آدم جدیدم! مثل یه باتری که تازه فول شارژ شده!
و من شاید یکی از مهم ترین تصمیم های امسالم رو گرفتم! می رم باشگاه و می رقصم تا انرژی منفی هام رو بشوره و ببره...!
۱ نظر
منو
درباره من
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
پیوندهای روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان